جدول جو
جدول جو

معنی زیارت سر - جستجوی لغت در جدول جو

زیارت سر
از توابع خانقاه پی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ سَ)
کنایه از کسی است که زیاده بر حالت خود معتقد خود باشد و کاری و مهمی را که از عهدۀ آن برنتواند آمد پیش گیردو به انجام نرساند. (برهان) (از ناظم الاطباء). کسی که از اندازۀ خود پا بیرون نهد و بیشتر معتقد خود باشد. (فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) (از غیاث). سرکش و مغرور و خودپسند. (غیاث) (ناظم الاطباء) :
چه شد ار دشمنت زیاده سر است
ذوالفقار تو هم دو سر دارد.
اشرف (از آنندراج).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ رَ سَ)
نام یکی از محله های خاوری شهر شاهی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ سَ)
زیرکسار:
که ای شیرمردان نام آوران
دلیران وگردان و زیرک سران.
شمسی (یوسف و زلیخا).
رجوع به زیرکسار شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان سرولایت است که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان مرکزی شهرستان سراوان است که 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
کنایه از کسی است که زیاده بر حالت خود معتقد باشد و کاری و مهمی را که از عهده آن بر نتواند آمد پیش گیرد و به انجام نرساند
فرهنگ لغت هوشیار
زائر، زایر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های هزارپی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی